قلعه رودخان,هتل قلعه رودخان,هوای قلعه رودخان,هواشناسی قلعه رودخان,سفرنامه قلعه رودخان,تور یکروزه قلعه رودخان,قلعه رودخان هتل,تور قلعه رودخان,فرار از قلعه رودخان,جاهای دیدنی قلعه رودخان
قسمت دوم مطلب قلعه رودخان
همانطور که در قسمت اول اشاره شد قلعه رودخان از قدیمی ترین و زیباترین قلعه های ایران است که در فومن استان گیلان قرار دارد.
جاهای دیدنی قلعه رودخان – دیدنی های قلعه رودخان :
بنای قلعه رودخان یک اثر تاریخی است که از جنبه های معماری و جاذبه های تاریخی ارزش بسیار زیادی دارد. جدای از بنای قلعه، مسیر رسیدن به قلعه رودخان و جنگل اطراف این قلعه با پوشش گیاهی بسیار زیبا و خارق العاده از جاذبه های طبیعی استان گیلان می باشد.
تور قلعه رودخان – تور یکروزه قلعه رودخان :
در ایام مختلف سال تورهای زیادی از شهرهای مختلف ایران خصوصا شهر تهران به فومن و قلعه رودخان آمده و گردشگران را همراهی می نمایند. تور قلعه رودخان از شهر تهران معمولا یکروزه می باشد. علاقمندان از طریق سایت های گردشگری که مربوط به تور گردشگری هستند و همچنین سایت نت برگ می توانند نسبت به ثبت نام در تورهای گردشگری قلعه رودخان ثبت نام نمایند.
قیمت تور قلعه رودخان – از تهران :
بدلیل یکروزه بودن تور قلعه خان از شهر تهران، قیمت تور قلعه رودخان چندان زیاد نبوده و با توجه به جاذبه های گردشگری فومن و قلعه رودخان ارزش ثبت نام و خریداری را دارد.
بطور مثال در سال ۱۳۹۶ خورشیدی قیمت تور یکروزه قلعه رودخان در حدود ۸۰ تا ۸۵هزار تومان می باشد که برخی از سایت ها تخفیف هایی را نیز در نظر گرفته اند.
هتل قلعه رودخان – مراکز اقامتی قلعه رودخان – قلعه رودخان هتل :
“هتل رستوران ستاره قلعه رودخان ” یکی از هتل های قلعه رودخان است.
این هتل در ۲ طبقه بوده و دارای اتاق های مناسب برای گردشگران می باشد. ساعت تحویل اتاق ۱۶ و ساعت تخلیه ساعت ۱۳ هر روز است.
شماره تلفن هتل رستوران ستاره قلعه رودخان – شماره مالک هتل :
۰۹۱۲۱۴۶۸۷۱۲ آقای خالص زاده
۰۱۳۳۴۷۱۲۱۱۶
برای اطلاعات بیشتر در مورد مراکز اقامتی و هتل های قلعه رودخان لینک زیر را کلیک نمایید :
هتل های قلعه رودخان – مراکز اقامتی قلعه رودخان
هوای قلعه رودخان – هواشناسی قلعه رودخان :
برای اطلاع از هوای قلعه رودخان به سایت هواشناسی قلعه رودخان لینک زیر را کلیک نمایید.
سایت هواشناسی قلعه رودخان
سفرنامه قلعه رودخان – سفر به قلعه رودخان :
جمعه ۶ اردیبهشت ساعت ۵:۳۰ از میدان ونک به سمت قزوین رفتیم تا بعد برویم به رودبار، رشت، فومن و در نهایت برسیم به قلعه رودخان. گروهمان یک گروه جوان و سرحال بودند. گروهی که بتوانند ۸۵۰ پله را تا قلعه طی کنند… ۱۶ نفر…
برای صبحانه در فضای سبز ورودی هشتگرد توقف کردیم. صبحانه در آن فضای زیبا آنقدر چسبید که بچه ها به شوخی می گفتند تا شب همینجا بمانیم. توقف بعدی کنار سد منجیل بود. سدی که بر روی سفید رود بسته شده. عکس و شیرینی و رانی به مناسبت جشن تولد یکی از اعضای گروه…
رشت که رسیدیم مستقیم رفتیم به سبزه میدان تا آقای “خاکسار” را در مرکز پژوهش های گیلان شناسی ببینیم و بروشور هایی که تلفنی قولش را گرفته بودم بگیریم. تا بچه ها در سبزه میدان چرخی بزنند، من و حمید و سعید رفتیم به انتهای کوچه احتساب و زنگ در سفید آخرین خانه ی کوچه را (که خانه ی آجری زیبایی بود) زدیم و روز جمعه ای بنده خدا آقای خاکسار را کشاندیم بیرون. به به! کلی مطلب راجع به گیلان و رشت و لاهیجان و جاذبه ها و …
فومن در میدان شهدا توقف کردیم تا هم بچه ها مجسمه ی آناهیتا را ببینند که قبلا در ماشین برایشان توضیح داده بودم و هم از کارگاهی که همانجا کلوچه می پخت خرید کنند. فومن شهر مجسمه هاست. هر پارک و هر خیابان پر است از مجسمه های رنگارنگ مختلف. همین مجسمه های ساده به فومن نوعی شخصیت متمایز داده است… از همان میدان شهدا هم می شود به ماسوله رفت و هم به قلعه رودخان. از فومن رفتیم به روستایی بنام “گوراب پس” و بعد هم روستای “قلعه رودخان”. حدود ساعت ۱:۰۰ بود که به این روستا رسیدیم. انتهای روستا تازه راه سنگی رسیدن به قلعه شروع می شود. شلوغی فضا برایم عجیب بود. چیزی در حد شلوغی دربند در روزهای تعطیل… دو طرف مسیر دستفروش ها آب و نوشابه و انواع تنقلات را می فروشند… از آنجاییکه می دانستم سرعت بالارفتن همه یکی نیست، به بچه ها گفتم که کسانی که زودتر می رسند دم در قلعه منتظر بقیه شوند تا با هم داخل شویم. سربالایی و پله های عریض اش واقعا نفس گیرند… و نفس گیرتر هم می شوند وقتی می شنوی کسانی که در حال پائین آمدن هستند می گویند: “نرید بالا بابا! چیزی نیست. یک مشت آجره فقط…”
یک ساعت و نیم طول کشید تا سریع ترین افراد گروه به قلعه برسند. آخرین نفرات نیم ساعت بعد رسیدند. اولین منظره ای که از قلعه دیدم وحشتناک زیبا بود. برج و باروهای بزرگ، بزرگ و بزرگ قلعه وحشتناک است… نمی دانم چرا همه اش حس می کردم قلعه یک طوری مربوط به اسماعیلیان بوده… وارد قلعه شدیم و حالا ساعت ۳ بود. از در که وارد شدیم به ضلع غربی قلعه(سمت راست) رفتیم که هم سایه بود و هم آب و سرویس بهداشتی داشت. جایی زیبا را پیدا کردیم. نشستیم و نهار خوردیم. بعد از نهار سراغ باستان شناس حفار قلعه رفتم، آقای “هادی پور”. که فرد مذهبی بود و ناراحت بود از مردی میانسال که عده ای را دور خودش جمع کرده بود تنبک می زد… آمد و با اینکه از حفاری می آمد و خسته بود برای جمع ما کلی توضیح داد و سوالات بچه ها را پاسخ داد. قرار شد همراه ما پایین بیاید و بروشورهایی را که خودش با هزینه شخصی چاپ کرده و میراث هنوز پولش را نداده به ما بدهد.
بعد از توضیحات، بچه ها در قلعه پخش شدند تا ببینند و عکس بگیرند. یکی به آب انبار رفت، یکی به شاه نشین و یکی حمام را سرک کشید. ساعت ۴:۴۵ طبق قرار قبلی همه کنار در ورودی جمع شدند تا با هم برویم پایین. قرار شد همه نزدیک سرویس بهداشتی دوباره به هم برسیم. من و آقای خلفی با آقای هادی پور آمدیم و کلی درباره گردشگری در این منطقه صحبت کردیم. هادی پور از زحمت ها و خستگی هایش گفت و همینطور از پیشرفت اش در معرفی قلعه به عنوان یک مقصد گردشگری. از اینکه سال گذشته در نوروز ۴۵۰۰ نفر از قلعه بازدید کرده اند و امسال ۱۹۰۰۰ نفر. از اینکه مبالغی که به عنوان ورودی قلعه از مردم دریافت می شود نه تنها برای قلعه صرف نمی شود، که به میراث فرهنگی هم نمی رسد. از اینکه کسانی که در قلعه کار می کنند ۸ ماه است که حقوق نگرفته اند… و باز از عشق اش به قلعه…
پایین آمدن آنقدر ها هم که به نظز می آید ساده نیست، مگر اینکه بخواهی قل بخوری، مثل پسر بچه ای که با یک گروه از طرف مدرسه آمده بود و قل خورد و با سروکله خونین به پایین منتقل شد. برای سریع ترین افراد گروه ما ۱ ساعت و برای آخرین نفرها ۱ ساعت ونیم طول کشید تا پایین بیایند. حدود ۶:۱۵ همه باز به هم رسیدیم. عکس دسته جمعی و حرکت به سمت ماشین. آقای هادی پور ما را بردند به روستای “نصیر محله” تا از اداره میراث فرهنگی آنجا بروشورهایی را که عکاس بیشتر عکس هایش خودشان بودند به ما بدهند… چندین نوع بروشور… ۱۷ تا از هر کدام… برای کاپیتان هم دادند. و باز من فکر کردم وقتی آدم بروشوری می گیرد مسوولیت سنگینی را قبول می کند. اینکه از اطلاعات آن استفاده کند و اینکه آن اطلاعات را منتقل کند. فکرم را بهشان گفتم. بعد از اینکه مسیر جاده ی تازه ای را(آخر این جاده در نقشه ی ما نبود) که از ما را بدون برگشتن به فومن و رشت به “قاضیان” و “سراوان” می رساند، از هادی پور گرفتیم، تشکر و خداحافظی کردیم و میان آن همه شالیزار زیبا که هنوز دامن اش پر بود از زنانی که نشاء برنج درآن می کاشتند، حرکت کردیم.
در مسیر برگشت باز در منجیل ایستادیم تا شیرینی و چای بخوریم و از هوای تازه و خنک آنجا استفاده کنیم. شب بعد از گذشتن از ترافیک کرج-تهران ساعت ۱ به میدان ونک رسیدیم.
یادم است در سمیناری شنیدم که توریست به ۶ “خ” نیازمند است : خواب . خوراک. خدمات گردشگری. خوشی. خرید. خاطره. فکر می کنم فراهم کردن اینها بود که بچه ها را اینقدر راضی کرد از تور…
توضیحات تکمیلی :
فرار از قلعه رودخان نام یک فیلم به کارگردانی آقای غلامرضا رمضانی می باشد.
منبع سفرنامه : وبلاگ مسافر http://mytourismcourse.blogfa.com